مرجع تخصصي سينماي جهان |
اگر Alita: Battle Angel دو قسمت آغازين فصل اول سريالي مثلا هشت اپيزودي بود، احتمالا كمتر كسي ميتوانست سطح كيفي آن را پايين تر از «عالي» بداند. در عين حال نميشود انكار كرد كه فيلم در معرفي بسياري از بخشهاي بحثبرانگيز مجموعهي خود از جمله تصويرسازيهايي ناآشنا از كاراكترها براي مخاطب به او موفق است. بهگونهاي كه اگر «آليتا» دنبالهاي داشته باشد، ديگر تمامي بينندگانِ قسمت اول آن ميدانند كه آيا امكان پذيرش ظاهرهاي عجيبوغريب موجودات حاضر در جهان اين فيلم را خواهند داشت يا تماشاي اَشكال تخيلي و خاص مورد بحث، مطلقا براي آنها آزاردهنده هستند. همچنين فيلم موفق ميشود كه از تركيب برخي دكوپاژها و ميزانسنهاي استاندارد در بعضي سكانسهاي كليدي، به حداقل هويت لازم براي خود از نظر تصويري برسد. به اين مفهوم كه وقتي يك لايواكشن سينمايي بر پايهي نمايش موجودي به خاصي آليتا جلو ميرود، سخت ميتوان تمامي انسانها و موجودات و مكانها و اشيا و وسايل نقليهي قرارگرفته در پيرامون او را طوري به تصوير كشيد كه با ماهيت تصوير ناشناختهي ارائهشده از وي به مخاطب جور دربيايند و به اصطلاح در ذوق تماشاگر نزنند. اما فيلم در اين مهم به در بسته نميخورد و حتي در همان اواسط كار موفق ميشود كه گارد اكثر مخاطبان در مقابل ذات بصري عجيب خود را پايين بياورد و بر كسي هم پوشيده نيست كه حجم قابل توجهي از بينندگان امروزي فقط در صورت شكسته شدن اين گار ذهني قرارگرفته در وجودشان توسط يك اثر علميتخيلي، شانس ارتباط برقرار كردن با آن را پيدا ميكنند. اما پس از موفقيتهاي فني خيره كنندهي اثر، نقشآفرينيهاي لايق تحسين بازيگران را بايد جزو اصليترين بخشهاي سازندهي «آليتا: فرشتهي جنگ» دانست كه به پذيرفتني شدن آن براي حجم قابل توجهي از سينماروها كمك ميكنند. اين نقشآفرينيها با آن كه لزوما همگي از لحاظ تصويرسازيِ صحيح از احساسات دروني شخصيتها بياشكال نيستند، اما دائما در نمايش نحوهي برخورد هر شخصيت با جهان يگانه و باز هم عجيب قرارگرفته در پيرامون او ميدرخشند. به اين مفهوم كه همواره هنگام حركت كاراكترها در طول و عرض دنياي فيلم، واكنشهاي باورپذير آنها نسبت به موارد بهخصوصي كه در اطرافشان ديده ميشوند، به ارتباط بهتر بيننده با فيلم كمك كردهاند. مواردي كه مشخصا بسياري از آنها تنها بعد از پايان يافتن پروسهي ساخت فيلم و با CGIهاي سنگين به تصاوير اضافه شدهاند. هرچند كه نبايد انكار كرد كه كريستف والتس در نقش دكتر دايسون ايدو، جنيفر كانلي در نقش چيرن، ماهرشالا علي در نقش وكتور، اد اسكرين در نقش زَپان، جكي ارل هيلي در نقش سايبورگ و كين جانسون در نقش هيوگو هماندازه با استاندارد بودن اجرايي كه تحويل مخاطب ميدهند، فراموششدني نيز به نظر ميآيند. در حقيقت تركيب شخصيتپردازيهاي اكثرا تكبعدي انجام شده براي كاراكترها و نقش كمي كه اكثر آنها در طول فيلم دارند، منهاي رزا سلزار همهي بازيگران Alita: Battle Angel فارغ از آن كه عملكردي متوسط، خوب يا عالي داشتهاند، جايگزينپذير نشان ميدهد. شايد بزرگ ترين برگ برندهي فيلم كه آن را از تبديل شدن به فيلمي ضعيف بازميدارد و به جايگاه يك اثر سينمايي با درجهي كيفي متوسطِ رو به بالا و نسبتا خوب براي علاقهمندان به زيرژانر خود ميرساند، عدم تقليد فيلمنامهي آن از اكثر فيلمهاي ابرقهرماني چند سال اخير باشد! ولي رزا سلزار طوري در اين فيلم با اجراي احساسي خود آليتا را زنده ميكند كه به جرئت ميتوان گفت اكنون تصور اين كاراكتر بدون نقشآفريني او ناممكن به نظر ميآيد. تعامل او با ديگر بازيگران كه طبعا در فيلم نقشآفريني كاملا متفاوت و از نظر فني سادهتري داشتهاند، جزئيات فوقالعادهاي كه با حركات اغراقشدهي صورت به نمايش ميگذارد و جديت و شوخطبعي خاصي كه در اداي هر يك از ديالوگها با حس وحال خاص خودشان به خرج ميدهد، همه و همه عناصري كليدي براي كشاندنِ مخاطب به دنياي Alita: Battle Angel هستند. اثري كه در حقيقت هميشه حول محور آليتا ميچرخد و از آنجايي كه ديگر شخصيتهايش هم عملا ابزارهايي هستند كه صرفا در تعامل با او تعريف ميشوند، اين قهرمان نقش يكتايي در آن ايفا ميكند. بهگونهاي كه اگر خود آليتا كاراكتري دوستداشتني، كم وبيش قابل همذاتپنداري و از نظر اجرا انقدر عالي از آب درنيامده بود، امكان نداشت كه Battle Angel به جايگاه فعلي هم دست پيدا كرده باشد.
امتیاز:
بازدید:
|
|
[قالب وبلاگ : لیمو بلاگ] [Weblog Themes By : limoblog.ir] |